دل که آشفته روی تو نباشد دل نیست
آنکه دیوانه خال تو نشد عاقل نیست
مستی عاشق دل باخته از باده توست
بجز این مستقیم از عمر و مگر حاصل نبست
عشق روی تو در این بادیه افکند مرا
چه توان کرد که این بادیه را ساحل نیست
بگذر از خویش اگر عاشق دلباخته ایی
که میان تو و او جز تو کسی حائل نیست
ره رو عشقی اگر خرقه و سجاده فکند
که بجز عشق تو را رهرو این منزل نیست
اگر از اهل دلی صوفی و زاهد بگذار
که جز این طایفه را راه در این محفل نیست
برخم طره او چنگ زنم چنگ زنان
که جز این حاصل دیوانه لایعقل نیست
دست من گیر و از این خرقه سالوس رهان
که در این خرقه بجز جایگه جاهل نیست
علم و عرفان بخرابات ندارد راهی
که بمنزلگه عشاق ره باطل نیست
غزل های عارفانه حضرت امام خمینی قدس الله سره
نویسنده » صبر جمیل » ساعت 3:27 صبح روز شنبه 86 فروردین 18